باد

ساخت وبلاگ
به نام خدا همچنان معتقدم که یک مادر، هیچ کاری مهم‌تر، بزرگتر، و ارزشمندتر از این ندارد که برای فرزندانش یک غذای خوب بپزد؛ با آنها بازی کند؛ برای حرف زدن با تک تکشان، یک وقت اختصاصی داشته باشد؛ به اموراتشان رسیدگی کند؛ آنها را ببرد گردش، تفریح، خرید، مهمانی، سفر (اینجا درموردش نوشته بودم). همه‌گیری اشتغال بانوان، یکی دو نسل قبل از ما دهه‌شصتی‌ها شروع شد و به‌سرعت، ارزش شد و غالب بانوان را به خود چنان مشغول کرد که زن خانه‌دار، شرم می‌کرد بگوید من خانه‌دارم. همچنان هم بین ما هستند بانوان جوانی که اگر مشغول خانه‌داری و رسیدگی به امور فرزندان شوند، کار خود را حقیر و بی‌ارزش می‌پندارند و زندگی‌شان را بی‌حاصل.  در این قضایا اروپا و امریکا چندین قدم فیلی از ما جلوترند و رفتند و چشیدند و برگشتند و امروز، یک زن خانه‌دار، با افتخار سرش را بالا می‌گیرد و خود را بانوی خانه می‌خواند؛ یعنی که من بی‌نیازم از بیگاری و کسی هست که تأمینم می‌کند و من، کارم خانمی است. دیگران هم به حالش غبطه می‌خورند. بحث "ضرورت" اشتغال بانوان، منطقی و عقلی است و نمی‌شود مطلقا زن را از فعالیت اجتماعی منع کرد. اصلا ممکن نیست. ولی اینکه مطلقا هر زنی باید شاغل باشد و بیرون از خانه، دائم در گیر و گرفت بماند، بحث عجیبی است. من فکر می‌کنم و دارم به وضوح می‌بینم آن وقت و انرژی که مادری در زمان کودکی و نوجوانی از فرزندان خود دریغ کرده، در آینده با صرف هزینه‌های گزاف زمانی، مالی، عاطفی، و ... هم هرگز و هرگز قابل جبران نیست. و آسیبش هم فقط متوجه خانواده نخواهد بود؛ جامعه را به هم می‌ریزد.فرزندانِ مادردارِ بی‌مادر که امروز فراوانند، قشر نگران‌کننده جامعه‌اند که خیلی زود، ثمرات تلخ و مخربشان را خواهیم چشید. ........ باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 5 تاريخ : جمعه 14 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:50

به نام خدا ولی خودمونیم! ما تنها کشوری هستیم که می‌گن: "جنگ شده"، شب تا دو و سه توی خیابونا پایکوبی می‌کنیم و شیرینی پخش می‌کنیم. بعد می‌ریم می‌گیریم می‌خوابیم و صبح میریم پی کار و زندگیمون! رفقا، جنگ، یعنی تجاوز و دست‌درازی و حرمت‌شکنی و جنایت و کشتار و ناامنی. و دفاع، یعنی مقابله با تجاوز. یعنی مقابله با جنگ. اگر به خاک کشورت تجاوز شد و تجاوز رو بی‌پاسخ گذاشتی، درِ مملکتت رو به روی جنگ گشودی و بهش خوش‌آمد گفته‌ای. اگر ایران، بعد از پیگیری‌های قانونی و بین‌المللی مکرر و بی‌پاسخ، واکنشی نشون نمی‌داد، دیشب آژیر قرمز رو در کشور خودمون می‌شنیدیم. اقدام مقتدارنه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، تبعات مثبت بسیاری داشته که بخش عظیمی از اون، در آینده به اثبات خواهد رسید ولی قطعا و یقینا هیچی برامون نداشته باشه، امنیت و اقتدارمونو تثبیت و تضمین کرد. شک نکنین. لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:28

به نام خدا برای تغییر، بهانه را به وجود بیاور. نترس از اینکه بگویند: "فلانی! چه خبره؟ متحول شدی!" بگذار بگویند. کار مردم بی‌کاره، سرزنش دیگری و تولید یأس و ترس است. بیشتر مردم، از تغییر می‌ترسند و همدیگر را هم می‌ترسانند. تو، تو یک نفر، شجاع باش و هر زمان لازم دیدی، تغییر کن. جلوی روش‌های غلط و عادت‌های پوچ بایست و راه خودت را بساز. اگر لازم دیدی، تغییر را با یک سفر شروع کن. با یک سفر زیارتی مثلاً. بهانه‌اش را ایجاد کن. هرچه بگذرد سخت‌تر می‌شود. نگذار دیر شود. .......... یا مقلّب القلوب و الاحوال ... باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 18 تاريخ : جمعه 24 فروردين 1403 ساعت: 8:24

به نام خدا خیلی برایم سنگین است همه را ببینم الا تو. خیلی برایم سنگین است که راه هر زمزمه‌ای از تو بر من بسته باشد. عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُرَی، وَ لا أَسْمَعَ لَکَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَی. چقدر سنگین است که نمی‌توانم حتی تمنای تو را داشته باشم. سنگین است و طاقت می‌بَرد دلی که بی‌تاب است و تنگی قفس، راه نفسش را بسته. کاش بریزند این دیوارها. کاش خراب شوند. کاش رها شوم. کاش به سوی تو مفرّی بیابم. لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى؟ بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرى؟ کاش تو را، بالأخره تو را، فقط تو را، کاش و ای کاش بیابم.  باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 16 تاريخ : جمعه 24 فروردين 1403 ساعت: 8:24

به نام خدا انتهای زیارت عاشورا، در سلام بعد از لعن، به جای "علیکم منی سلام الله"، این‌بار و برخلاف سلام ابتدایی زیارت، می‌فرماید "علیک منّی سلام الله".درحالی‌که اینجا هم بعد از ذکر نام اباعبدالله، گروهی علاوه‌بر حضرت "اباعبدلله" نام برده شده‌اند: السلام علیک یا اباعبدالله "و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک". همیشه به اینجا که می‌رسیدم، فکرم مشغول می‌شد که چرا خدا فقط می‌فرماید: "علیک" منّی سلام الله، و نمی‌فرماید: "علیکم"؟ به نظرم اگر "حلّت بفنائک" به معنی این باشد که یاران اباعبدالله علیه السلام در نور وجود ایشان، ذوب و فنا شده‌اند، طبیعی است که لفظ سلام، مفرد به کار برده شود؛ چون دیگر کسی جز حضرت اباعبدالله علیه السلام وجود ندارد؛ همه او شده‌اند. و حالا چقدر به‌جاست که درست همینجا بگوییم: "و لا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم" که نه فقط اینبار، که ای‌کاش هرگز از تو جدایم نکنند؛ "ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النّهار"؛ تا هستم و تا هستی پابرجاست؛ که تا ای‌کاش من هم به تمامی "تو" شوم. باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 14 تاريخ : جمعه 24 فروردين 1403 ساعت: 8:24

به نام خدا سلام؛ یه مطلبی با موضوع "خِیر" نوشتم، همچین به دلم ننشست، حق مطلب ادا نشد! اینجوری بگم بهتره: بیایین برای هر خِیری که سر راهمون قرار می‌گیره، دست و پا بزنیم! عین آدمی که داره غرق می‌شه و به هر دست‌آویزی که گیرش میاد، چنگ می‌زنه، اونجوری واسه خِیر دست و پا بزنیم. نمی‌خواد هم کارهای حاد و بزرگ و ناممکن رو فقط خیر بدونیم. همین که موردی سر راهمون قرار می‌گیره و به قدر سر سوزنی، به اندازه یه حداقل ممکن، خودمونو بهش وصل کنیم، این مشارکت تو خِیره و یه جایی به دادمون می‌رسه. ما خییییلی به این خیرات محتاجیم، بی‌تعارف. دو تا نکته مهم رو هم یادآوری کنم خیالم راحت شه :) 1. وقتی یه کاری ازمون خواسته می‌شه یا نه، اصلا به‌طور اتفاقی و غیر مستقیم از فعالیت و حرکتی باخبر می‌شیم، این کاملا برنامه‌ریزی شده است و خواست اهالی بالادست این بوده که این موقعیت نصیبمون بشه. این موهبته و هیچ‌جوره نباید خودمونو ازش محروم کنیم. حتّی ذره‌ای :) 2.گاهی آدم ناامید می‌شه می‌بینه هرکاری می‌کنه یه روی و ریایی تهش هست و بعیده فردا دستشو بگیره و به کارش بیاد. بله خب، معلوم نیست کدوم کارمون اینقدر از کدورت‌های هوا و هوس پاک باشه و اینقدر سبک و نورانی باشه که بتونیم با خودمون ببریمش اونور مرز. ولی حتی اگر اونور هم نشه بُرد، کار خِیر اینقدر برکت داره که همینجا تو زندگی دنیایی‌مون دیر یا زود اثرشو می‌بینیم. بالاخره خدا به قدر سر سوزنی به کسی بدهکار نمی‌مونه و تو مرام کریم نیست که محبتی رو هرچند ناچیز و بی‌مقدار، چند برابر جبران نکنه. 3. گاهی آدم واقعا هیچ کاری ازش ساخته نیست و دستش کوتاهه. اینجور وقتا همین که دلِ آدم همراهی کنه و برای پیش‌رفت اون خیر دعا کنه، به اون خیر وصل می‌شه. اگر هم زمانش گذشته و مح باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 23 تاريخ : جمعه 27 بهمن 1402 ساعت: 16:00

به نام خدا سلام؛ هرچی در مورد "خِیر" گفته شه، باز کلی حرف باقی می‌مونه. اصن دامنه‌ی خیر، عجیب وسعت داره. آدم درموردش که فکر می‌کنه می‌بینه تمومی نداره. یه چیز خیییلی مهم درمورد خیر -که بیشتر وقتا فراموشمون می‌شه و خوبه مدام به خودمون یادآوریش کنیم- اینه: مَن جَاءَ بِالحَسَنَه ... یعنی کسی که بتونه خِیری رو همراه خودش به محضر پروردگارش بیاره. نه اینجوری نخونین دیگه! عه! دوباره از اول: کسی که بتونه خِیری رو همراه خودش بیاره. یعنی چی؟ یه وقت هست ما خیلی کار خیر انجام می‌دیم، خیلی اهل محبت و دلسوزی و کار راه انداختنیم، خیلی بچه خوبی هستیم، ولی درنهایت، همه این خیرات رو همینجا می‌ذاریم و می‌ریم. عین کسی که یه عالمه سنگ قیمتی جمع کرده تو بغلش و با خودش حمل می‌کنه، یهو یه تنه می‌خوره یا پاش می‌لغزه، همش می‌ریزه زمین و پراکنده می‌شه و زحمتاش هدر می‌ره. آدم باید بتونه خیراتشو حفظ کنه و با خودش از مرز رد کنه. اون نخ تسبیحی که مهره‌های خیرات رو حفظ می‌کنه و نمی‌ذاره گم شن، نمازه. "نماز"، خیییلی مهمه. بی‌خود نیست می‌گن نماز "ستون" دینه. و می‌گن "اولین عمل"ی که ازش سوال می‌شه نمازه. و می‌گن اگه نماز فرد قبول نشه، "هیچ کار خیر دیگه‌"ای ازش پذیرفته نمی‌شه. اول، نمازمونو باید درست کنیم. حیفه زحمت بکشیم، کار کنیم، سرمایه جمع کنیم، و بعد همه‌شو به باد بدیم. حیفه. ..................... پ.ن. نماز اول وقت، شاه‌کلیده. هرکس تو زندگیش گرفتار شد (از هر نوعی)، نیت کنه نمازاشو اول وقت بخونه (نماز صبح هم جزو نمازهاست!). نماز اول وقت، همه‌جور قفلی رو باز می‌کنه... همه‌جور... حرف من نیستا... بپرسین. باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 31 تاريخ : جمعه 27 بهمن 1402 ساعت: 16:00

به نام خدا سلام؛ اولا که وَلِنتاین نه و VALENTINO. دیگه حالا که قرار به خارجی‌بازیه، بیا مفاهیمو از منبع اصلیش بگیریم. یکی برداشته یه جشن ایتالیایی رو بومی‌سازی کرده به زبون خودش، اونوقت ما هم ادای اون دومیه رو درمیاریم، ضایع نیست؟ قشنگ شیک بگین VALENTINO (مکالمه رایگان ایتالیایی هم داریم!  :) ). قصه‌اشم هممون بلدیم دیگه؟ (بابا بچه‌دبستانیا این روزو به هم تبریک می‌گن. کیه که ندونه؟) الان ازمون بپرسن کریم‌خان زند که بود و چه کرد (2 نمره) اطلاع نداریم و مهم هم نیست. به ما چه؟ ولی بپرسن SAN VALENTINO که بود و چه کرد (سوال اختیاری) ششصد صفحه در مورد تمام نقل‌های مختلفی که در موردش وجود داره می‌نویسیم، با ذکر منبع! بگذریم. این ولنتاین ولنتاینی که رو زبون ماهاست و برای رسیدنش روزشماری می‌کنیم و دغدغه‌ی خرس و گل و شکلاتشو داریم، می‌گن روز عشقه. چرا؟ اطلاع ندارم. راست‌راستی نشد باهاش ارتباط بگیرم. آخه من جهان‌سومی‌ام! (نگفته بودم؟) ما جهان‌سومی‌های خاورنشین، خیال می‌کنیم روز عشق، روزیه که با هم ازدواج کردیم. واسه همینه که هر سال، به همونی کادو میدیم که پارسال باهاش بودیم. ما آدم‌های قوی و مستقلی نیستیم. بلد نیستیم و جرئتش هم نداریم همو بلاک کنیم یا با هم کات کنیم. فوق فوقش، یه خورده قیافه می‌گیریم. اونم باز دلمون طاقت نمیاره می‌ریم منت‌کشی. ما با هم بزرگ می‌شیم، تجربه می‌کنیم، یاد می‌گیریم، می‌سازیم و گسترش می‌دیم. اسمشم می‌ذاریم زندگی. و عاشق این زندگی هستیم. ما جهان‌سومی‌های خاورنشینِ عاشقِ ساده‌ای هستیم که نه خیانت می‌کنیم، نه نگران خیانتیم. هر روز همه آدما عاشقانه، و هر روز تک‌تکمون مبارک و پر خیر باد. پر از گل، پر از شیرینی، پر از شادی‌های راست‌راستکی. باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 24 تاريخ : جمعه 27 بهمن 1402 ساعت: 16:00

به نام خدا سلام؛ "امنیت" فقط دبیرستان ما. روز شنبه 7 و نیم رسیدم مدرسه. با صحنه‌ای مواجه شدم که واقعا دیدم حیفه ذکر نشه و به این وسیله مورد تقدیر و تشکر قرار نگیره. بچه‌ها تو سوز سرما صف بستن تو حیاط. ردیف به ردیف. پایه هفتم و هشتم و نهم. ناظم پشت بلندگو فریاد میکشه: همه آستین‌ها بالا! بی‌اختیار توی راهرو، مقابل در ورودی حیاط متوقف میشم. یک نفر جلوی در روی صندلی نشسته و با راکت‌های الکترونیکی فلزیاب، ازونا که تو فرودگاه و حرم برای بازرسی استفاده میشه، یکی‌یکی بچه‌ها رو وارسی میکنه. از فرق سر تا نوک پا. خیلی تمیز. یعنی هر آستین‌بالازده‌ای از اون گیت رد شه، قطعا پاک پاکه. همینجور خشک موندم و تلاش می‌کنم چیزی که می‌بینم رو هضم کنم که بالاخره همراه موج عصبی و دلخور بچه‌ها می‌ریزیم داخل نمازخونه. جایی حدود 200 متر. صندلی‌های تک‌نفره دسته‌دار عین کنکور با نظم و ترتیب چیده شده‌اند. روی هر میز شماره‌ای چسبیده. هنوز بچه‌ها جاگیر نشدن که باز ناظم فریاد می‌کشه (و چه فریاد رسایی هم داره): دقت کنید شماره برگه و صندلی‌تون یکی باشه. اگر یکی نباشه برگه‌تون تصحیح نمیشه. باز فریاد میکشه: هیچ سوالی پاسخ داده نمیشه. سرها روی برگه ... لااقل ده تا مراقب -که یکیشون منم- پاسبانی می‌دیم. یکی‌یکی بچه‌های آشنای کلاس‌هامو پیدا می‌کنم. بغلشون میکنم. احوال‌پرسی می‌کنیم. میگن استرس گرفتیم خانوم، اینجا چرا اینجوریه؟ میگم حق دارین والا. منم خودم استرس گرفتم. برگه‌ها توزیع میشه. یکی دو نفر همون اول حالشون بد میشه. به یکی گز میدم. برای اونیکی آب میارن. یکی حالت‌تهوع گرفته، با اصرار ناظم رو متقاعد می‌کنم اجازه بده بره بیرون. کف نمازخونه سرده. پاهام یخ کرده. راه میرم. چند تایی آبریزش بینی گرفتن و دستمال میخو باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 45 تاريخ : جمعه 29 دی 1402 ساعت: 10:56

به نام خدا سلام؛ آدم اگه چيزي گم کنه، خيلي ناراحت ميشه. گم کردن، حس خيلي بدي داره. نمي‌دونم تجربه‌اش کردي يا نه. چيزي شبيه اينه که توي دلت يه خلاي ايجاد شه يا يه غم غريبي بياد سراغت. ولي از اون بدتر اينه که چيزي از آدم بدزدن. فرقي نمي‌کنه. اگر چيز بي‌ارزشي هم باشه که خيلي هم دوسش نداشتي، باز هم به شدت ناراحت ميشي. يه غم ناآشنا با چاشني خشم و دلخوري. يه معجون بدمزه که تا نچشي، درکش نمي‌کني. حتي اگه يه مداد بي‌ارزش ازت بدزدن. حالا تصور کن کسي خاک وطنت رو بدزده. تو رو از کشور خودت بيرون بندازه. خونه‌تو به زور صاحب شه. وسايل زندگيت، ماشينت، دار و ندارتو بگيره و زورت هم بهش نرسه. هيچ فريادرسي هم نداشته باشي. چجوري ميشه چنين چيزي رو حتي تصور کرد؟ واقعا چه حسي داره؟ غم؟ خشم؟ نفرت؟ حسرت؟ ... واقعا نمي‌دونم. ولي اينجوريه که مي‌بينيم مردم غزه با چهار روز آتش‌بس دوباره راه ميفتن به سمت خرابه‌هاي خانه و کاشانه‌شون. کي مي‌تونه بفهمه اونا چه حالي دارن؟ کي مي‌تونه تصور کنه؟ کي مي‌تونه حتي در موردش حرف بزنه؟ و فرموده‌اند: قلم اينجا رسيد و سر بشکست  باد...ادامه مطلب
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1402 ساعت: 19:24