صاحبِ اين خانه

ساخت وبلاگ

به نام خدا
سلام؛



آدم اگه چيزي گم کنه، خيلي ناراحت ميشه. گم کردن، حس خيلي بدي داره. نمي‌دونم تجربه‌اش کردي يا نه. چيزي شبيه اينه که توي دلت يه خلاي ايجاد شه يا يه غم غريبي بياد سراغت.
ولي از اون بدتر اينه که چيزي از آدم بدزدن. فرقي نمي‌کنه. اگر چيز بي‌ارزشي هم باشه که خيلي هم دوسش نداشتي، باز هم به شدت ناراحت ميشي. يه غم ناآشنا با چاشني خشم و دلخوري. يه معجون بدمزه که تا نچشي، درکش نمي‌کني. حتي اگه يه مداد بي‌ارزش ازت بدزدن.
حالا تصور کن کسي خاک وطنت رو بدزده. تو رو از کشور خودت بيرون بندازه. خونه‌تو به زور صاحب شه. وسايل زندگيت، ماشينت، دار و ندارتو بگيره و زورت هم بهش نرسه. هيچ فريادرسي هم نداشته باشي. چجوري ميشه چنين چيزي رو حتي تصور کرد؟ واقعا چه حسي داره؟ غم؟ خشم؟ نفرت؟ حسرت؟ ...
واقعا نمي‌دونم.
ولي اينجوريه که مي‌بينيم مردم غزه با چهار روز آتش‌بس دوباره راه ميفتن به سمت خرابه‌هاي خانه و کاشانه‌شون.
کي مي‌تونه بفهمه اونا چه حالي دارن؟ کي مي‌تونه تصور کنه؟ کي مي‌تونه حتي در موردش حرف بزنه؟
و فرموده‌اند:
قلم اينجا رسيد و سر بشکست


 

باد...
ما را در سایت باد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9emozionante0 بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1402 ساعت: 19:24